هوش مصنوعی و سیستم خبره-هوش انسانی و هوش حیوانی
مغز دلفینها از ارتباطهای کاملا متفاوتی نسبت به پستانداران برخوردار است که این تفاوت در نئوکورتکس (Neocortex) مغز آنها که مرکز کارکردهای عالی چون استدلال کردن و تفکر هوشیارانه تر بوده چشمگیر تر است.وقتی صحبت از رفتار اجتماعی و ارتباطات به میان می آید برخی از محققان اظهار می دارند که دلفینها چون شامپانزه ها و میمونها به انسان نزدیک هستند و حتی شاید نزدیک تر از آنها باشند.دلفینها می توانند مفاهیم انتزاعی را درک کنند. آنها می توانند هرکاری که شامپانزه ها و بابونها توانایی انجام آن را دارند، انجام دهند. حقیقت این است که آنها بسیار با ما متفاوت هستند و از سوی دیگر بسیار به ما شباهت دارند.در سالهای اخیر محققان حیوانات دریافتند که فرآیندهای تفکر در حیوانات به این مسئله که آنها چقدر شبیه انسان هستند هیچ ارتباطی ندارد و نمی توان استدلال کرد که این هوش تنها مختص به پستانداران است.
به نظر شما میزان هوشمندی انسان با حیوانات قابل مقایسه است ؟
انسان؛دلفین؛میمون و….
نظر خود را بدهید که هوش انسان چه مزیتی نسبت به هوش حیوانات دارد.
طالعات محققان امریکایی نشان می دهد، DNA انسان قادر به تولید نورون های بیشتری نسبت به سایر موجودات بوده و چرایی باهوش بودن انسان را می توان در این موضوع توجیه کرد.
محققان امریکایی دانشگاه دوک مطالعات متفاوتی را در رابطه با DNA و سلول های مغزی انسان آغاز کرده اند که می تواند پاسخ متفاوتی را برای چرایی باهوش بودن انسان ها نسبت به سایر موجودات ارائه کند زیرا انسان ها قادر به یاد گرفتن زبان های مختلف یا حل دشوارترین مسائل ریاضی هستند.
محققان دانشگاه دوک امریکا در مطالعات خود به تزریق DNA و سلول های مغزی انسان به جنین موش ها پرداختند و نتایج بررسی ها ابعاد جدیدی را پیش روی آنها قرار داد.
مغز جنین موش ها با سرعت باورنکردنی به رشد پرداخت که در نتیجه تزریق DNA انسانی بود. محققان معتقدند ژن های رمزگذاری شده توسط DNA باعث بروز چنین وجه تمایزی بین انسان و حیوان می شوند.
انسان و شامپانزه دارای ساختارهای ژنتیکی شبیه به یکدیگر هستند اما محققان در این مطالعات موفق به کشف ۱۰۶ رشد دهنده مغزی شدند که باعث تفاوت میان انسان و شامپانزه می شود. اما تصور می شود ۶ مورد از این توالی ژن ها باعث رشد مغز می شوند. این ذرات را «human-accelerated regulatory enhancers» یا به طور مخففHARE می نامند. تعداد HARE ها نیز از ۱ تا ۶ شماره گذاری شده است.
HARE۵ عجیب ترین توالی کشف شده است زیرا زمانی که این ژن از انسان گرفته و به موش های تزریق شد، مغز موش ها ۱۲ درصد رشد بیشتری را نسبت به زمانی نشان دادند که HARE۵ از شامپانزه ها گرفته شده بود. تحقیقات نشان داد که انسان و شامپانزه تنها در ۱۶ حرف رمزگذاری ژنتیکی متفاوت هستند، به همین دلیل تزریق HARE۵ با تفاوت اندکی در دو گونه جنین موش ها بروز کرد. تحقیقات نشان داد، موش هایی که ژن های انسانی دریافت کرده بودند، باهوش تر هستند. دانشمندان امیدوارند تا از این تحقیقات بتوانند برای درمان بیماری های مغزی استفاده کنند.
مطلب خوبی بود ولی به نظرم اگر از یافته های ذهنی خودتان بیان کنید بهتر میشود
حیواناتی نظیر شامپانزه ، دلفین ، نهنگ و خوک از باهوش ترین حیوانات هستند . هوش حیوانات موضوعی است که از دیرباز ذهن انسان را به خود مشغول کرده است . هم اکنون دهها موسسه علمی و تحقیقی در این زمینه پژوهش می کنند . دانشمندان در سالهای اخیر جوانب بیشتری از این موضوع را روشن کرده اند . تحقیقات و آزمون های زیادی در زمینه قدرت حافظه و توانایی های مغزی حیوانات صورت گرفته است . همانطور که گفته شد حیواناتی مثل شامپانزه ، دلفین ، نهنگ و خوک از باهوش ترین حیوانات هستند . بعضی از حیوانات مانند اسب قادر به شمارش چند عدد هستند . اما دانشمندان عقیده دارند که توانایی های مانند شمردن اعداد و خواندن در انحصار ذهن انسانی است ، زیرا این دو قابلیت به زبان وابسته هستند .
طوطی خیلی باهوش نیست !
طوطی مغز نسبتا درشتی دارد . او قادر به تکرار اصوات و کلمات است ، که به قابلیت سخن گویی این پرنده تعبیر می گردد . اما طوطی در چند آزمون رد شده است .
طوطی نزد انسانها از محبوبیت زیادی برخوردار است . اما در واقع این علاقه ربطی به هوش این حیوان ندارد . در برابر ، مردم کلاغ را دوست ندارند ، چون سیاه است و قیافه زشتی دارد . آزمون نشان می دهد که کلاغ ، دارکوب و عقاب باهوش ترین پرندگان هستند .
دلفینها و فیلها چون شامپانزه ها و میمونها به انسان نزدیک هستند .دلفینها می توانند مفاهیم انتزاعی را درک کنند. آنها می توانند هرکاری که شامپانزه ها توانایی انجام آن را دارند، انجام دهند. حقیقت این است که آنها بسیار با ما متفاوت هستند و از سوی دیگر بسیار به ما شباهت دارند. دلفینها به عنوان پستانداران دریایی خود را در آینه تشخیص می دهند و حسی از هویت اجتماعی دارند، آنها نه تنها می دانند که چه کسی هستند بلکه حسی از کیستی، کجایی و چیستی گروه خود دارند.
سگها اشاره انسان را به خوبی دنبال می کنند و می فهمند که این اشاره با پا صورت می گیرد یا دست. اما شامپانزه فاقد این توانایی است.
با توجه به اظهارات فوق نتیجه میگیریم هوش حیوانات هر چند بسیار شبیه به انسانهاست ولی حیوانات بهره هوشی بسیار ضعیف تری دارند و در اکثر مواقع تقلید کننده رفتار انسانی هستند و به خودی خود قادر به تفکر و تصمیم گیری نیستند جز در موارد خاص که مربوط به احساسات است و نه تفکر و تعقل.
با سلام.ب غیر از اون ۲ حیوان/خوک و نهنگم باهوشترین هستن.چ بسا این حیوانات شبیه ما یا ما شبیه آنها هستیم از زمان انسان نخستین از حیوانات الگو برداشته ایم……
دکارت انسان را حیوان متفکر میدانست.
اینکه انسان حیوانی دیگر است شکی نیست. شباهتهای انسان و حیوان بسیارند. انسان مانند باقی حیوانات میخورد و میاشامد و زادوولد میکند، برقراری ارتباط میکند و…. اما سرّی است که انسان را از دیگر حیوانات متمایز کرده و ما انسان های قرن بیست و یکم پس از ده هزار سال از پاگذاشتن اولین انسان بر روی زمین، این تفاوت را به عینه میبینیم. سؤال این است که انسان چگونه حیوانی است؟ گروهی او را حیوان ناطق نامیده اند، گروهی حیوان اندیشمند، حیوان اخلاقی، حیوان شکرگزار، حیوان گناهکار، حیوان خودآگاه، حیوان ابزارساز، حیوان زباله ساز و … اینها همگی بخشی از تفاوتهای انسان و حیوان را بازگو میکنند.
در مجله ای خواندم ک حیوان بر اساس پاداش کارهایی یاد میگیرد……واما کارهایی ک خود حیوان میتواند انجام دهد غریزیست.
تنها فرق هوش اسنان این است ک با مطالعه و… میتواند ب درجات بالاتری نسبت ب سن خود برسد.
در جایی هم خواندم شامپازه برای کند موز بالای سر خود زیر پایش چند جعبه میگذارد/آیا اسنان ها این کار را نمیکنند.
در سالهای اخیر محققان حیوانات دریافتند که فرآیندهای تفکر در حیوانات به این مسئله که آنها چقدر شبیه انسان هستند هیچ ارتباطی ندارد و نمیتوان استدلال کرد که این هوش تنها مختص به پستانداران است. به نظر می رسد مغز دلفینها هیچ شباهتی به انسان نداشته باشد اما هرچه بیشتر درباره آنها می آموزیم بیشتر پی می بریم که آنها از ظرفیت و ویژگیهایی برخوردارند که ما تنها آنها را به انسانها نسبت می دهیم.
دلفینها به عنوان پستانداران دریایی خود را در آینه تشخیص می دهند و حسی از هویت اجتماعی دارند. آنها نه تنها می دانند که چه کسی هستند بلکه حسی از کیستی، کجایی و چیستی گروه خود دارند؛ سلامتی و احساسات سایر دلفینها را درک کرده و با آنها ارتباط برقرار می کنند، درست مثل اینکه به صورت آنلاین از حال هم باخبر شدهاند. «برایان هیر» محقق دانشگاه «دوک» میگوید: «هوش حیوانات کارکرد خطی ندارد. من آن را به مثابه یک جعبهابزار در نظر می گیرم.
برخی از گونهها در ابزار خود دارای چکشهای شگفتانگیزی هستند و برخی پیچگوشتیهای بهتری دارند.» براساس اظهارات هیرکه کتاب اخیر خود را با عنوان «نبوغ سگها» به زودی به بازار عرضه می کند، سگها از ابزار اولیه مشاهده انسانها و توانایی برای ارتباط برقرار کردن برخوردارند.
برای مثال سگها اشاره انسان را به خوبی دنبال میکنند و می فهمند که این اشاره با پا صورت می گیرد یا دست. اما شامپانزه فاقد این توانایی است. هوش سرشار فیلها نیز محققان را شگفتزده کرده است.
و این هم مقاله ای جزیی راجب این حیوانات باهوش
اگر مغز شامپانزه ها هم مثل انسان بود/میتوانستتند برای خود خانه های آنچنانی/نوشتن کتاب و… انجام بدهند.
فطرت انسان است ک اورا از حیوان متمایز میکند…..
با تشکر
شاید ممکن باشید شامپانزها و دلفین ها در برخی موارد مانند انسانها عمل کنند یا حتی بهتر از انسانها عمل کنند ولی انسان پستاندارانی هستند که به تکامل رسیده اند و به چنان پیشرفتی رسیده اند که میتوانند به کره ی ماه سفر کنند اگر شما شامپانزها را درنظر بگیرید همچنان روی درختها زندگی میکنن حتی میتوان گفت پوشش انسانها نشان دهندی تکامل انسانهاس «لوری مارینو» عصب شناس دانشگاه «آموری» که در تحقیقات دلفینها تخصص دارد میگوید: «دلفینها می توانند مفاهیم انتزاعی را درک کنند. آنها می توانند هرکاری که شامپانزهها و بابونها توانایی انجام آن را دارند، انجام دهند. حقیقت این است که آنها بسیار با ما متفاوت هستند و از سوی دیگر بسیار به ما شباهت دارند.»
در سالهای اخیر محققان حیوانات دریافتند که فرآیندهای تفکر در حیوانات به این مسئله که آنها چقدر شبیه انسان هستند هیچ ارتباطی ندارد و نمیتوان استدلال کرد که این هوش تنها مختص به پستانداران است. به نظر می رسد مغز دلفینها هیچ شباهتی به انسان نداشته باشد اما هرچه بیشتر درباره آنها می آموزیم بیشتر پی می بریم که آنها از ظرفیت و ویژگیهایی برخوردارند که ما تنها آنها را به انسانها نسبت می دهیم.همچنین پژوهشگران در سال های اخیر دریافته اند که پردازش اندیشه در مخلوقات بستگی به آن ندارد که آنها [از نظر تحولی] تا چه اندازه به انسان ها نزدیک باشند. شما برای هوش بودن لازم نیست از نخستینیان باشید.
به گفته ی مرینو، مغر دولفین ها هیچ شباهتی به مغز انسان ندارد. با این حال، او می گوید: “هر آن اندازه شما بیشتر درباره ی آنها می آموزید، بیشتر در می یابید که آنها ظرفیت ها و ویژگی هایی را دارا هستند که ما در مورد یک فرد به آنها فکر می کنیم.”
یکی از وجوه تفاوت انسان وحیوان برتری هوش انسان است.حیوان خلاقیت سازگاری باتغییرات محیط و یادگیری (خودمختاری) است را دارد که جز ارکان رفتار خلاقانه است و اکثر اعمال بصورت غریزی است ،یعنی می تواند رفتار ،عملکرد و رفتار انسان را شبیه سازی کند.که طبق یکی از تعاریف هوش مصنوعی مثل انسان عمل کند.با توجه به دیده هایی ک دارد عملکرد هوشمندانه را شبیه سازی کند.هرچه الگوی خاص کمتر وقدرت درک وپذیرش تغییرات زیاد باشد حیوان نسبت به سایرحیوانات هوش بالایی دارد ولی قدرت ابتکار ندارد.هوش حیوانات کارکرد خطی ندارد.انسان دارای حداقل غریزه و حداکثر هوش است.عقل خاص انسان است.درواقع انسان توانایی استدلال، تجزیه تحلیل مساله،برنامه ریزی یادگیری را در جهت قضاوت واخذ تصمیم را دارد و با روبه رو شدن با یک موقعیت جدید حل مساله می کند که طبیعی و ذاتی است.
ممنونم از پاسخ کامل شما
ابتدا تعریف هوش
هوش چیست؟ جامع ترین تعریفی که برای هوش ارائه شده و در مورد تمامی جانوران صدق می کند، میزان توانایی جانور در یادگیری است.
حیوانات بزرگتر مغز بزرگتری دارند، زیرا تعداد عصبهایی که از ماهیچه ها و اندامهای دیگر به مغز می رسد و یا از مغز به اندامها می رود، در این موجودات بیشتر است. اما اگر نسبت اندازه مغز به اندازه بدن را در نظر بگیریم، مغز پزندگان و پستانداران بسیار بزرگتر از خزندگان، دوزیستان و ماهی هاست. در مغز آنها بخشهای خاصی نیز دیده می شود، که در مغز سایر جانوران وجود ندارد.
انسان و حیوان هر دو از نظر منشاء حیات یکسان هستند. و از پدر و مادر ی به دنیا آمده اند
از نظر جسمانی , اسکلت و ساختمان تقریبا یکسانی دارند.
هر دو گوش دارند .
چشم دارند.
و…
برای زنده ماندن باید تغذیه کنندو هوا را تنفس می کنند
میشود گفت از لحاظ جسمانی و مادی یکی هستند.
اما
مغز انسان در مقایسه با مغز حیوانات دیگر قابل مقایسه نیست.توانایی انسانها در ارتباط کلامی و نوشتاری و یادگیری بسیار فراتر از سایر حیوانات است .انسان می تواند بر روی داده های ذهنی خودش تحلیل های بسیار پیچیده را انجام دهد و آن را بصورت تجربه و سپس دانش مجدد استفاده نماید اما حیوانات این توانایی ها را ندارند و این است که نسل بعد حیوان همان حیوان اولیه است وهمواره از صفر شروع می کند. در صورتی که نسل های جدید انسان همواره با کوهی از دانش قبلی برخوردارند.در واقع آنچه در حیوانات اتفاق می افتد غریزی است در صورتی که انسان برخورد آگاهانه دارد.انسان تفکر می کند سپس کاری را انجام میدهد و این مهمترین دلیل تمایز او با سایر حیوانات است.
یاحق
علاقه شخصی من این است مختصر و مفید بیان نمایید و صرفا چکیده فهم خودتان باشد
اولین تست هوش برای انسانها در سال ۱۹۰۵ طراحی شد، اما این تست بیشتر به ارزیابی معلومات افراد می پرداخت؛ یعنی به جای اندازه گیری توانایی بالقوه افراد در یادگیری، میزان اطلاعات قبلی آنها را می سنجید. امروزه گرچه تستهای سنجش هوش بسیار پیشرفته ای طراحی شده اند، اما هنوز هم تفاوتهای فرهنگی افراد در نتیجه این تست ها تأثیر زیادی دارد، چه رسد به استفاده از آنها برای گونه های دیگر.
برخی حیوانات دارای توانایی یادگیری بالایی در بعضی زمینه های خاص هستند. زنبور عسل مختصات گلهای حاوی گرده را نسبت به کندو با دقت زیاد محاسبه می کند و بعد از بازگشت به کندو آن را به سایر زنبورها اطلاع می دهد. او این کار را با حرکات دایره ای شکل انجام می دهد. جالب اینجاست که با گذشت زمان، او نشانی جدید را با توجه به تغییر وضعیت خورشید در آسمان، محاسبه کرده و حرکات خود را طوری عوض می کند که دوستان خود را به سمت گلها هدایت کند.
تست های IQ در انسانها توانایی حافظه، استدلال، زبان و شکل گیری مفاهیم را ارزیابی می کند. واضح است که بسیاری از حیوانات دارای توانایی های متفاوتی در این موارد هستند و برخی از آنها توانایی های ویژه ای دارند که در بین این موارد نمی گنجد. رفتارهای حیوانات به حدی با هم متفاوت است که هیچ گاه نمی توان نتایج تستی را که برای یک گونه (مثلاً انسان) طراحی شده، با نتایج به دست آمده از تست مشابه برای گونه های دیگر (مثلاً دلفین ها) مقایسه کرد.
به نظر می رسد که ذهن آدمی در طول سالیان دراز دارای توانایی های ویژه ای در استفاده از زبان شده و به طور ویژه برای این کار پرورش یافته است. آزمایشها نشان داده است که برخی از میمونها و دلفین ها نیز استعداد زبانی عجیبی دارند و حتی می توانند با انسانها ارتباط برقرار کنند. شامپانزه ( به ویژه گونه ای از آن که bonbo نامیده می شود.) دارای استعداد زبانی است که با یک انسان سه ساله رقابت می کند. درست است که حیواناتی که زندگی اجتماعی محدودتری دارند، از این استعداد بهره ای نبرده اند. اما آنها نیز توانایی های خارق العاده ای در زمینه های دیگر مانند حافظه دارند.
با سلام
به نظر من درست است این حیواناتی که شما نام بردید کارهایی شبیه به کار انسان را انجام میدهند
ولی در مقایسه با کارهای انسان بسیار محدود است
مثلا همان فهمیدن ۶۰ کلمه توسط دلفین مستلزم ماهها و شاید سالها تلاش و آموزش سخت باشد ولی در مورد انسان اینگونه نیست
پس به نظر من این نوع کارهای هوشمندانه در مقایسه با انسان بسیار محدود و ناچیز است
ممنون از اظهار نظر شما
بسم الله الرحمن الرحیم
انسان از چند نوع هوش تحت عنوان هوش چندگانه برخوردار است که با هوش جسمی که شامل آگاهی جسمی و نحوه استفاده ماهرانه از آن است، آغاز می شود.
هوش بعدی هوش منطقی یا عقلانی است، هوشی که در حال حاضر بیش از سایر هوش ها در سیستم های آموزشی مورد توجه قرار می گیرد.
پس از هوش منطقی یا عقلانی سطح دیگری است که به هوش هیجانی اختصاص دارد. آخرین لایه هوش معنوی است. هوش معنوی هدایت و معرفت درونی، حفظ تعادل فکری، آرامش درونی و بیرونی و عملکرد همراه با بصیرت، ملایمت و مهربانی را شامل میشود.
البته هوش اختصاص به انسان ندارد و بعضی حیوانات نیز از آن سهمی برده اند، ولی نه به اندازه ای که انسان از آن برخوردار است.
گفته می شود که فعالیت هوشمندانۀ فرد آدمی، از زمانی شروع می شود که شروع به صحبت می کند و از قدرت زبان خود استفاده می کند و تا زمانی که کودک زبان باز نکرده، هوش او شبیه هوش حیوا ن است؛
یعنی بیشتر جنبۀ حس و کشفی دارد،
لکن همین که این وسیله را در اختیار خود می گیرد، با قالب لفظی تصورات و معانی آشنا می شود و این آشنا شدن با کلمات و روابط آنها،
برای جریان افکار او وسائلی مفید می گردند و خاطرات او در این قالبها به آسانی نگاهداری می شوند و به او اجازه می دهند چیزی را که مستقیماً حس نمی کند،
به تصور آورد و از تجربۀ گذشته برای رفع مشکلات زندگی و حل مسائل گوناگون استفاده کند و این امر بر رفتار او که برای انطباق با وضعیت های جدید صورت «آزمایش و خطا» یعنی پیش و پس رفت های آزمایشی داشت، پایان می پذیر
به نظر من شاید این مواردی که اشاره کردید برای یک حیوان هوشمندی به حساب بیاید زیرا برای یک حیوان قابلیت فرای انتظار است و باید مدت ها برای آموزش آن زمان صرف کرد ولی برای یک انسان این ویژگی ها امری است که انتظار میرود و گاه خیلی بیشتر از اینها از یک انسان انتظار داریم زیرا هوشمندی انسان خیلی بیشتر از حیوان است و درضمن انسان در برخی از این ویژگی ها صرفا با دیدن و مشاهده کردن آن را یاد میگیرد و نیازی به آموزش زیادی نیس.
مثلا همین شانپانزه که اشاره فرمودید که شادی و غم را تجربه میکند، همین ویژگی یک چیز طبیعی برای انسان است.پس به نظر من انسان خیلی بیشتر از این ها هوشمند است و خیلی قابل مقایسه با هم نیستند.
ممنون
تحقیقات نشان میدهد ، DNA انسان قادر به تولید نورون های بیشتری نسبت به بقیه ی موجودات می باشد و همین باعث برتری هوش بشریت است. هوش انسان توانایی های برجسته ای همچون: استدلال، فکر کردن، رفتار، مقایسه، قابلیت ایجاد ارتباط بین موضوع ها و نمونه سازی های تازه را دارد و در برخورد با مسائل از قانون های پیشین استفاده میکند ویا قانون های جدیدی را کشف میکند. مفهوم هایی همچون روابط علت و معلولی را انسان ایجاد کرده ومختص انسان است انسانی هوشمند.
حیوانات نیز دارای هوش هستند وبعضی گونه ها نسبت به سایرین هوش بیشتری دارند البته نباید هوشمندی را با غریزه حیوانات اشتباه بگیریم. اما همین حیوانات هوشمند نیز در بعضی زمینه ها دارای هوش هستند مثلا مورچه تعداد قدم هایش را برای اندازه گیری مسافت میشمارد و یا اختاپوس که واکنش خیلی سریع نسبت به مسائل دارد و این درحالی است که هوش انسان همه ی آن ها را شامل میشود.
تحقیقات نشان میدهد، DNA انسان قادر به تولید نورون های بیشتری نسبت به بقیه ی موجودات می باشد و همین باعث برتری هوش بشریت است. هوش انسان توانایی های برجسته ای همچون: استدلال، فکر کردن، رفتار، مقایسه، قابلیت ایجاد ارتباط بین موضوع ها و نمونه سازی های تازه را دارد و در برخورد با مسائل از قانون های پیشین استفاده میکند ویا قانون های جدیدی را کشف میکند. مفهوم هایی همچون روابط علت و معلولی را انسان ایجاد کرده ومختص انسان است انسانی هوشمند.
حیوانات نیز دارای هوش هستند وبعضی گونه ها نسبت به سایرین هوش بیشتری دارند البته نباید هوشمندی را با غریزه حیوانات اشتباه بگیریم. اما همین حیوانات هوشمند نیز در بعضی زمینه ها دارای هوش هستند مثلا مورچه تعداد قدم هایش را برای اندازه گیری مسافت میشمارد و یا اختاپوس که واکنش خیلی سریع نسبت به مسائل دارد و این درحالی است که هوش انسان همه ی آن ها را شامل میشود.
این سوال جوابش هم میتواند بله باشد هم خیر
انسان و حیوان را میتوان در فهم چیزهای خ زیادی باهم یکسان دید
وقتی ب حیوانات چیزی را چندین بار تکرار میکنیم ب مرور به او تلقین میشود ک در اون مورد چ واکنشی نشان دهد و همینطور انسان هرچند ک مدت یادگیریش نسبت حیوانات خ کمتر است
اما در جواب خیر این ک انسانها ب مرور زمان نیازهاشون بیشتر میشه و بُعد دیدشون بازتر ب خواستهاشون
اما ب نظر من تفکر حیوانات در زنده ماندن و تکامل خودشون هست
این سوال جوابش هم میتواند بله باشد هم خیر.انسان وحیوان را می توان در فهم چیزهای خ زیادی باهم یکسان دید
وقتی ب حیوانات چیزی را چندین بار تکرار میکنیم ب مرور ب او تلقین میشود ک در اون مورد چ واکنشی نشان دهد
همینطور انسان هرچند مدت یادگیریش سریعتر از حیوانات است
اما در جواب خیر این ک انسانها ب مرور زمان نیازهاشون بیشتر و بُعد دید بازتر نسبت ب محیط خود پیدا میکنن
اما ب نظر من تفکر حیوانات در زنده ماندن و تکامل خودشون است نه فراتر از ان.
انسان موجودی است دارای قدرت حل مسئله، انسان میتواند مسائل، معما و فرمولهای ریاضی را حل کند اگر مسئلهای برای انسان پیش آید بسته به نوع (دشواری و آسانی مسئله) میتواند آن را حل کند
نوع انسان تنها به لطف جهش هایی که ناخودآگاه و برای حفظ نسل خود طی چند میلیون سال اخیر برخوردار شده است، امروزه از نظر مغز و هوش از دیگر جانداران برتری یافته و به لطف همین هوش برتر توانسته است تمام نقاط ضعف خود را بپوشاند.
برای مثال انسان در مقایسه با عقاب هم دید چشمی ضعیفتری دارد و هم نمیتواند پرواز کند، در مقایسه با میمون نمیتواند به راحتی از درخت بالا برود و از شاخهای به شاخه دیگر بپرد و یا روی درخت بخوابد، انسان نمیتواند به سرعت کوسهها و دلفینها شنا کند یا مدت زیادی در زیر آب بماند. قدرت بدنی انسان از حیواناتی نظیر شیر، پلنگ،خرس و گراز بسیار کمتر است. انسان نمیتواند صداهایی با فرکانس کمتر از ۲۰ هرتز و بیشتر از ۲۰ کیلو هرتز را بشنود.
و انسان توانست با هوش خود عیب ها و نواقص خود را تا حد زیادی برطرف کند و به عبارتی خود را مالک زمین بکند
هوش انسان از اطرافش الگوبرداری میکند و خود را وفق میدهد.طی یک آزمایش در سال ۱۹۳۰ یک روانشناس برای تحقیق بروی اخلاق شامپانزه ها یک شامپانزه تازه متولد شده را را بهمراه فرزندش که او نیز تازه متولد شده بود را در یک اتاق گذاشت و شروع به تربیت آنها به عنوان آدمیزاد کرد او میخواست ببیند که شامپانزه با این روش میتوانست مهارت انسانی را یاد بگیرد یا نه؟ ولی پس از ۹ ماه آزمایش را متوقف کرد زیرا پسر کوچکش شروع به رفتارهای شامپانزه ها کرد.
پاسخ منفی است
انسان اشرف مخلوقات است پس نمیتوان گفت که هوشمندی انسان با حیوانات قابل مقایسه است.درسته که حیوانات میتوانند یک سری کارها را از آنچه که در محیط پیرامون خود می بینند تقلید کنند ولی این تقلید،این اعمالی که انجام میدهند محدودیتی دارد و همین محدودیت هم بیان کننده ی این است که هوشمندی انسان خیلی بالاتر و فراتر از هوشمندی یک حیوان است.انسان با قوه ی عقل خود میتواند پله های ترقی را طی، و گامهایی به سمت موفقیت و تکامل بردارد اما یک حیوان باتوجه به غریزه ای که خداوند در وجودش نهاده رفتار میکند و این رفتار جای پیشرفتی ندارد.
پاسخ منفی است
انسان اشرف مخلوقات است پس نمیتوان گفت که هوشمندی انسان با حیوانات قابل مقایسه است.درسته که حیوانات میتوانند یک سری کارها رو از آنچه که در محیط پیرامون خود می بینند تقلید کنند ولی این تقلید و اعمالی که انجام میدهند محدودیتی دارد و همین محدودیت هم بیان کننده ی این است که هوشمندی انسان خیلی بالاتر و فراتر از هوشمندی یک حیوان است.انسان با قوه ی عقل خود میتواند پله های ترقی را طی کند و به سمت موفقیت و تکامل گام بردارد اما یک حیوان باتوجه به غریزه ای که خداوند در وجودش نهاده رفتار میکند و این رفتار جای پیشرفتی ندارد.
درست است که انسانها از نظر هوش بر حیوانات برتری دارند حیوانات نیز اگر به اندازه انسانها باهوش بودند چه بسا که در تکنولوژی و دانش ب ما پیشی میگرفتند چرا کا حیوانات از نظر نیروی بدنی بر ما برتری دارند اما هوش از همه ملاکها برتر می بوشد زیرا تفکر و اخلاق و اختیار تکلم از دیگر مزیت های انسانی ما همه زیر مجموعه هوش می باشند و حیوانات نیز با افزایش هوش می توانند به این مزیت ها دسترسی پیدا کننداگر ما به جوامع انسانی نگاهی کنیم این امر را نیز حس می کنیم که انسانهایی که عقب ماندگی ذهنی داند از بهره هوشی کمی برخوردارند و نسبت به انسانهاز سالم قوه اختیار و تکلم و تفکر کمتری دارند پس میزان هوشمندی انسانها در مقایسه با حیوانات قابل مقایسه نمی باشد
تنها وجه برتری انسان بر حیوان ملاک هوش برتر میباشد، حیوانات نیز اگر به اندازه انسان باهوش بودند چه بسا که در تکنولوژی و دانش از ما پیشی می گرفتند چرا که آنها اکثرا از نظر نیروی بدنی بر ما برتری دارند اما هوش از همه فاکتورها وملاکها مهمتر است، زیراتفکر و اختیار و تکلم و اخلاق و دیگرمزیتهای انسانی ما همه زیر مجموعه هوشند و حیوانات نیز با افزایش هوش میتوانند به این مزیت ها دسترسی پیدا کنند. ما اگر به جوامع انسانی خودمان نیز نگاه کنیم می توانیم این امر را در یابیم چرا که عقب مانده گان ذهنی که بهره هوشی کمتری نسبت به ما دارند قوه اختیار و تکلم و تفکر آنها هم ضعیفتر است و نظام ارزشی پستتری دارند و بیشتر متکی به غرایز خود هستند.
سلام
به نظر من هیچ نمیتوان میزان هوشمندی حیوانات را با انسان مقایسه کرد شاید برخی از حیوانات رفتارهایی از خود را بروز دهند که شبیه انسان بوده ولی این رفتار و تصمیم های مختلف تنها قطره ی کوچکی از اقیانوس افکار انسان است که برخی از حیوانات قادر به انجام دادن ان است و این دلایل هیچ وقت نمیتواند باعث دلیل مقایسه این دو موجود باشد چون این مقایسه از بدو خلقت حل و مشخص شده که انسان در این جهان حکومت خواهد کرد و کنترل جهان را بدست خواهد گرفت
بسم الله الرحمن الرحیم
به نظر من در پاسخ به این پرسش که “میزان هوشمندی انسان با حیوانات قابل مقایسه است ؟” بسته به معیار های ما در مقایسه داره . بنا به نظر دوستان که مطرح شده قطعا هوش انسانی بالاتر و مترقی تر بوده که از لحاظ مختلفی ما از حیوانات برتری داریم . بیشتر اختراعات بشری (از نظامی گرفته تا خدماتی) از طبیعت و در طبیعت هم بیشتر از حیوانات الگو برداری شده . برای نمونه در ساخت موشک از حرکت عروس دریایی ، برای ساخت ضد گلوله (نسخه های قدیمی تر) از تار عنکبوت و … میشه اسم برد . اینجاست که برتری هوش انسان نسبت به حیوانات مطرح میشه . هوش انسانی هوشیه که از این طبیعت خدادادی استفاده می کنه تا نیاز های خودش رو رفع بکنه . عنکبوت ، عروس دریایی ، مورچه با شهر های زیرزمینی گسترده ، زنبود با عسل شفا بخش و هزارا نمونه دیگه اشاره به استفاده ی عقل انسان درراستای نیاز های روزمره ی بشریست . در واقع خلاصه ی عرض بنده این است که انسانات و حیوانات از عقل به میزان کافی بهره برده اند ، اما وجه تمایز انسان ها استفاده از هوش یا شیوه ی به کار بردن عقل است .
تنها وجه برتری انسان بر حیوان ملاک هوش برتر میباشد ، حیوانات نیز اگر به اندازه انسان باهوش بودند چه بسا که در تکنولوژی و دانش از ما پیشی می گرفتند چرا که آنها اکثرا از نظر نیروی بدنی بر ما برتری دارند اما هوش از همه فاکتورها وملاکها مهمتر است ، زیراتفکر و اختیار و تکلم و اخلاق و دیگرمزیتهای انسانی ما همه زیر مجموعه هوشند و حیوانات نیز با افزایش هوش میتوانند به این مزیت ها دسترسی پیدا کنند . ما اگر به جوامع انسانی خودمان نیز نگاه کنیم می توانیم این امر را در یابیم چرا که عقب مانده گان ذهنی که بهره هوشی کمتری نسبت به ما دارند قوه اختیار و تکلم و تفکر آنها هم ضعیفتر است و نظام ارزشی پستتری دارند و بیشتر متکی به غرایز خود هستند .
با سلام
در مورد مطلب فوق اول از همه چی یه فیلم معرفی می کنم اگه وقت داشتید نگاه کنید
https://fa.wikipedia.org/wiki/لوسی_(فیلم_۲۰۱۴
فیلم در مورد فعالیت های مغز انسان و مقایسه اون با حیوانات مختلف است
طی اتفاقاتی که در فیلم رخ میده یه نفر بهاین توانایی میرسه که از ۱۰۰% ظرفیت مغزش استفاده کنه
مقایسه مغز انسان با حیوانات مختلف حاصل چندیدن ده تلاس محققان که چیزی که علنی شده اینکه انسان فقط ۹% از کل توانایی مغز استفاده میکنه
ولی برخی از حیوانات حتی بیشتر از این مقادر هستند
دلفین یکی از موجوداتی که مغز فعال تری نسبت به انسان داره میتونه با استفاده از امواج با یکدیگر ارتباط برقرار کنند
که این تکنولوژی در زیر در یایی ها بکار گرفته میشود
ما با ۹% از ظرفیت کل مغز خود به اینجا رسیدیم و هنوز در حال رشد و تکامل مغز خود هستیم
انسانی با ۱۰۰% کارایی مغز خود دیگیر محدودیتی ندارد !!!!!!
با سلام
همان طور که همه میدانیم هوش ینی توانایی یادگیری و طبق ازمایشات انجام شده با هوش ترین حیوانات نوع خاصی از شامپانزه ها هستند که در بهترین حالت میتوانند با ۱۹ نوع ابزار کار کنند ولی کودن ترین انسانها میتوانند با ۲۵۰ نوع ابزار کار کنند که در قیاس با شامپانزهها حدودا ده برابر باهوش ترن
لذا به نظر نمی توان میزان هوشمندی انسان و حیوان را مقایسه کرد چون حیوانات برای اعمالشان از غریزه بهره میبرند و در بهترین حالت میتوانند از انسانها یاد بگیرند در حالیکه انسان خود میتواند در اکثر موارد بدون یادگیری از موجود دیگر ایده پردازی کند.
سلام، در جواب به این سوال به نظر من :
بسیاری از حیوانات از مغزشان برای انجام دادن همان کارهایی استفاده می کنند که انسان ها انجام می دهند مانند : پیدا کردن راه ها برای حل مشکلات ، نشان دادن همدردی با دیگران ، یاد گرفتن ، نحوه استفاده از وسایل مختلف و مقابله در برابر خطرها .
یکی از دلایلی مزیت هوش انسان نسبت به حیوان، کُنش و رفتار ارادی و انتخاب آگاهانه و سنجیده از مهمترین ویژگی های انسان است.هوش انسان همواره با مطالعه و بررسی تکامل می یابد مثل دسترسی به تکنولوژی های جدید و ..
قضاوت کردن در مورد هوش حیوانات کار آسانی نیست اما تعدادی از حیوانات مثل شامپانزه – دلفین – میمون به عنوان باهوش ترین ها شناخته شده اند معیارهای سنجش هوش در حیوانات می تواند سرعت یادگیری، حافظه خوب و توانایی تقلید باشد و به نظر نمی توان میزان هوشمندی انسان و حیوان را مقایسه کرد هوش عامل تفاوت انسان و حیوان است. انسان در مقایسه با حیوانات از حداقل غرایز و حداکثر هوش برخوردار است.
باسلام
باتوجه به به اینکه انسان و حیوانات از نظر اداراک و هوش ، دارای نقاط قوت و ضعف فاحش نسبت به همدیگر می باشند ولی سیرتکامل انسانها و حیوانات ، نشان می دهد که بهره هوشی انسانها بخاطر حل مشکلات و بطرف نمودن موانع در مسیر زندگی نسبت به سایر حیوانات بسیار بالا بوده و حتی قابل مقایسه با حیوانات نمی باشند .زیرا انسانها با افزایش دانائی و انتقال آن به نسلهای بعدی و تغییر آگاهانه شرایط زندگی خود که این امر در حیوانات صادق نمی باشد و تغییرات به وجود آمده در حیوانات ناشی از شرایط محیط طبیعی زندگی آنها می باشد که با تغییر شرایط محیط ،جبرا باعث تغییرات فیزیکی در حیوانات گردیده است .ولی انسان ، با غلبه برتغییرات محیط طبیعی ، و تغییر شرایط به ابداع و اختراعات گوناگون دست یافته است.(مانند اختراع ایجاد آتش ، استفاده از بخار و غیره)
با سلام
به نظر من اصلا قابل قیاس نیست!چرا که انسان دارای قابلیت هایی بسیار بسیار فراتر از حیوانات می باشد.چراکه هم طبق نظریه تکامل و هم بر طبق مطالب مذهبی موجود در ادیان انسان موجودی بسیار فراتر از حیوان می باشد.در واقع میتوان گفت عکس العمل حیوانات نسبت به وقایعی که در زندگیشان رخ میدهد به صورت کاملا غریزی بوده و این عکس العمل خود را در هر شرایطی به صورت یکسان نشان می دهند و به نظرمن هیچ گونه تجزیه و تحلیلی پشت حرکات ان ها وجود ندارد.در حالی که مغز انسان در هر شرایط خاصی با توجه به شرایط موجود تغییر تاکتیک داده که این نشان دهنده قدرت بالای مغز انسان می باشد،حال انکه اگر حیوانات وحشی از توانایی تجزیه و تحلیل در مواجهه باخطرات مختلف برخوردار بودند به طور قطعی نسل انسان ها منقرض میشد.
باسلام
قبل از جواب به سوال مطرح شده لازم میدونم یه سری مقدمه ذکر کنم
طی تحقیقاتی که در این زمینه با کمک یکی از دوستان روانشناس خودم داشتم با مصاحبه از چند تن از روانشناسان زنجان از جمله دکتر ذکریایی دکتر انصاری به این دست آوردها دست پیدا کردم”:پیرو فرمایشات حضرتعالی جتی درختان نیز دارای هوش هستند پس باید گفت اکثریت جانداران دارای هوش هستند اما نسبت به خودشان میزان این هوش ها متفاوت است .
در این میان چون انسان در زمره پستانداران قرار میگیرد بیشتر پستانداران دارای هوش های سطح بالا هستند و در بالاترین سطح آن انسان قراردارد در میان این پستانداران نیز میمون و شامپانزه ها خیلی شبیه به انسان ها رفتار میکنند
غیر از پستانداران اسب ، فیل و دلفین ها هم از مزیت هوش بالا برخوردار هستند اما باید توجه داشت که هوش این جانوران زمانی به کار می افتد که انسان با آنها کار کند و آموزش های مربوطه را به آنها بدهند پس میرسیم به جواب سوال جنابعالی مبنی بر اینکه هوش انسان چه مزیتی دارد:
باید گفت که انسان اشرف مخلوقات است و دارای هوش بالا و سرمدی نسبت به جانوران دیگر ، بطوریکه از هوش خود در جهت تعلیم و آموزش سایر جانورانی که هوش نهان دارد بهره میگیرد.
امیدوارم تونسته باشم مطلبم رو برسونم
سلام
هیچ وقت نمی توان هوش یک انسان ر با حیوان مقایسه کرد
درسته حیوانات هم فکر میکنن و هم تصمیم میگیرند ولی قدرت تمرکز و استدلال انها نسبت به انسان خیلی پایینتره
البته این در صورتیه که انسان واقعا از مغز و فکرش استفاده کامل بکنه
فیلمهایی در مورد هوش و قدرت تصمیم گیری حیوانات هستن که پیشنهاد میکنم همه ببینن تا به قدرت ذهن حیوانات درک کافی پیا کنن .
ولی در هر صورت قدرت ذهن و تفکر انسان از حیوانات بالاتره چون میتونه اونارو جوری تربیت کنه که به حرفای انسان گوش و از دستورات پیروی کنند.
پاسخ سوال:
خیر، هوش انسان و حیوانات دارای تفاوت های ساختاری بوده و قابل مقایسه نمی باشند.
از مزیت های هوش انسان می توان به برخورداری از امکانات بیشتر از جمله ارتباطات قوی بین سلول ها، بخش بندی مناسب، حس های جمع آوری اطلاعات قویتر (مانند چشم و گوش و ….) و هماهنگ تر و قدرت تحلیل بیشتر اشاره کرد.
خیر، هوش انسان و حیوانات دارای تفاوت های ساختاری بوده و قابل مقایسه نمی باشند.
از مزیت های هوش انسان می توان به برخورداری از امکانات بیشتر از جمله ارتباطات قوی بین سلول ها، بخش بندی مناسب، حس های جمع آوری اطلاعات قویتر (مانند چشم و گوش و ….) و هماهنگ تر و قدرت تحلیل بیشتر اشاره کرد.
با سلام
این حرف درست است که برخی از حیوانات مثل انسان هوش دارند و حتی در موقعیت های پیچیده بهتر از انسان تصمیم می گیرند ولی این دایره استفاده از هوش و تصمیمات بسیار ناچیز است و قدر خلاقیت و ابتکار بسیار کمتری نسبت به انسان را دارند و اگر دقت کرده باشید حیوانات آن چیزی را که یاد میگیرند به دفعات تکرار می کنند و هیچ ابتکار در یادگیر های خود انجام نمی دهند . از این امر می توان نتیجه گرفت که هوش یادگیری را دارند ولی از هوش ابتکار و خلاقیت کمتری نسبت به انسان برخوردار هستند.
باوجوداینکه دلفین هاو…بهره هوشی بیشتری دارندامابدلیل محدودبودن محل زندگی (فقط دریا ویاجنگل و…)سرعت رشدفکری آنهاکمترازانسان است .
طبق نظریه ی داروین مغز انسان تکامل یافته ی مغز حیوانات است اما اصلی ترین تفاوت فیزیولوژیکی مغز انسان و حیوانات پیچیدگی قشر مغز انسان نسبت به حیوانات است که به انسان توانایی حل مسئله های پیشرفته را میدهد